English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (7939 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
boll U برامدگی مانند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
tuber U سیبک برامدگی زگیل مانند برجستگی
tubers U سیبک برامدگی زگیل مانند برجستگی
cumulus mammatus U ابرهای متراکمی با برامدگی اونگ مانند در سطح زمین
papillary U مانند برامدگی دارای برامدگی
Other Matches
bushbabies U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbaby U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
fossiliferous U فسیل مانند سنگواره مانند
lamellate U لایه مانند ورقه مانند
ridges U برامدگی
dome U برامدگی
domes U برامدگی
turgescence U برامدگی
knob U برامدگی
ridge U برامدگی
bluging U برامدگی
antinode U برامدگی
burring U برامدگی
tuberosity U برامدگی
burrs U برامدگی
nib U برامدگی
nibs U برامدگی
nub U برامدگی
bump U برامدگی
heave U برامدگی
heaved U برامدگی
ledges U برامدگی
ledge U برامدگی
burr U برامدگی
burred U برامدگی
knobs U برامدگی
neuroma U برامدگی پی
ganglion U برامدگی
gibbous U برامدگی
bulged U برامدگی
granulation U برامدگی
bulge U برامدگی
bumpy U پر از برامدگی
cusp U برامدگی
bumpier U پر از برامدگی
whaleback U برامدگی
knop U برامدگی
knosp U برامدگی
bumpiest U پر از برامدگی
knur U برامدگی
knurl U برامدگی
nurl U برامدگی
nub or nubble U برامدگی
bulges U برامدگی
extuberance U برامدگی
knurr U برامدگی
overhang U برامدگی
convexity U برامدگی
overhangs U برامدگی
mounds U برامدگی
bulging U برامدگی
entasis U برامدگی
mound U برامدگی
protruding U برامدگی داشتن
turgor U برامدگی [تورم]
protrudes U برامدگی داشتن
nodules U برامدگی عقده
nodule U برامدگی کوچک
protrude U برامدگی داشتن
humps U برامدگی گرد
promontory U پرتگاه برامدگی
thenar U برامدگی کف دست
tubercle U برامدگی گرد
villus U برامدگی مویی
hump U برامدگی گرد
protruded U برامدگی داشتن
knobby U دارای برامدگی
tumor U تومور برامدگی
humping U برامدگی گرد
splint U برامدگی کوچک
promontories U پرتگاه برامدگی
nodule U برامدگی عقده
midrib U خط یا برامدگی حد فاصل
exostosis U برامدگی استخوان
eminency U برامدگی بزرگی
cuspidal U دارای برامدگی
hyperostosis U برامدگی استخوان
circular projection U برامدگی گرد
bunchout U برامدگی یافتن
bumpiness U دارای برامدگی
bulging test U ازمایش برامدگی
protuberancy U برامدگی قلنبگی
phyma U برامدگی پوست
mezzo rillievo U نیم برامدگی
knuckle bone U برامدگی بندانگشت
knarred U دارای برامدگی
knar U برامدگی درچوب
jag U برامدگی تیز
papilla U برامدگی کوچک
papillose U دارای برامدگی
phantom tumour U برامدگی موقتی
bulginess U برامدگی شکم
bowing of bed U برامدگی کف نهر
annular projection U برامدگی حلقوی
verrucas U گندمه برامدگی
verruca U گندمه برامدگی
lumps U غلنبه برامدگی
lumped U غلنبه برامدگی
lump U غلنبه برامدگی
protuberances U برامدگی قلنبگی
protuberance U برامدگی قلنبگی
eminence U برامدگی بزرگی
tumour U تومور برامدگی
caput U نوک برامدگی
tumours U تومور برامدگی
tumors U تومور برامدگی
sills U برامدگی دریایی
sill U برامدگی دریایی
bossing U برامدگی تزیینی
bosses U برامدگی تزیینی
bossed U برامدگی تزیینی
boss U برامدگی تزیینی
nodules U برامدگی کوچک
bridge U برامدگی بینی
bridged U برامدگی بینی
bridges U برامدگی بینی
bulge U برامدگی [تورم]
protuberance U برامدگی [تورم]
swelling U برامدگی [تورم]
nodes U دشواری برامدگی
tumidity U برامدگی [تورم]
lump U برامدگی [تورم]
node U دشواری برامدگی
tumescence U برامدگی [تورم]
cockles U گره و برامدگی پارچه
knuckles U برامدگی یا گره گیاه
knag U گره چوب برامدگی
nubble U برامدگی یاگره کوچک
tubercle U برامدگی دندان اسیاب
hillocks U برامدگی در سطح صاف
inion U برامدگی پشت کله
knuckle U برامدگی یا گره گیاه
stigma U لکه ننگ برامدگی
papilla U برامدگی نوک دار
tubercular U برامدگی دار سلی
papula U برامدگی خارش دار
hillock U برامدگی در سطح صاف
projection U پیش افکنی برامدگی
stigmas U لکه ننگ برامدگی
hummock U برامدگی زمین در مرداب
outgrwth U برامدگی گوشت زیادی
pigeon breast U برامدگی جناغ سینه
projections U پیش افکنی برامدگی
cockle U گره و برامدگی پارچه
adjustable wheel U چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
caulk U برامدگی زیر نعل اسب
glabella U برامدگی پیشانی میان دو ابرو
cam U برامدگی قطعه گوشه دار
umbo U قبه سپر قوز برامدگی
mount U سوار شدن قله برامدگی
mounts U سوار شدن قله برامدگی
fingers U باندازه یک انگشت میله برامدگی
gyrus U برامدگی چین خورده مغز
tuberculous U دارای برامدگی یا دکمه مسلول
finger U باندازه یک انگشت میله برامدگی
tuberous U دارای برامدگی گره دار
cams U برامدگی قطعه گوشه دار
excrescency U اماس گیاهی یا حیوانی برامدگی
chicken breast U برامدگی عظم قص یا استخوان سینه
bulbs U هر نوع برامدگی یاتورم شبیه پیاز
bulb U هر نوع برامدگی یاتورم شبیه پیاز
fusee U امرود برامدگی ساق پای اسب
trochanter U برامدگی در بالای تنه استخوان ران
fourchette U برامدگی سه گوش درکف پای اسب
antihelix U برامدگی قسمت غضروفی خارج گوش
monticule U تپه کوچک اتش فشانی برامدگی
nook U قطعه زمین پیش امده برامدگی
bleb U برامدگی روی پوست انسان یاگیاه
beard U هرگونه برامدگی تیزشبیه مو و سیخ در گیاه و حیوان
beards U هرگونه برامدگی تیزشبیه مو و سیخ در گیاه و حیوان
keloid U برامدگی ایکه درمحل التیام زخم پدید می اید
olivary body U بر امدگی جلو پیاز مخ برامدگی قدامی بصل النخاع
interspinalis U ماهیچه کوتاهی که برامدگی مهرههای پشت رابهم می پیوند د
burring U برامدگی تیز یا زبر یک فلز براثر عملیات ماشین کاری
burr U برامدگی تیز یا زبر یک فلز براثر عملیات ماشین کاری
burrs U برامدگی تیز یا زبر یک فلز براثر عملیات ماشین کاری
burred U برامدگی تیز یا زبر یک فلز براثر عملیات ماشین کاری
rose gall U برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
kissing button U برامدگی روی زه که درکشیدن کامل کمان با لب کمانگیر مماس میشود
offsets U برامدگی یا فرورفتگی هائی که برای دربرگرفتن قسمتهای دیگر ساختمان پیش بینی میشود
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
rand U لبه برامدگی لبه طبقات سنگ نوار
hyprostosis U رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
knobble U برامدگی کوچک گره کوچک
condyle U مهره استخوان- برامدگی استخوان
castellated U دژ مانند
penniform U پر مانند
unequaled U بی مانند
gypsiferous U گچ مانند
etcetera U و مانند ان
fluty U نی مانند
plumelike U پر مانند
impish U جن مانند
goatish U بز مانند
after the example of U مانند
and so on U و مانند ان
nears U مانند
unique U بی مانند
uniquely U بی مانند
tendinous U بی مانند
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
3as red as a rose
1معنی کلمه outliner در مکانیک خودرو (اتوبوس)
1wildlike
0coopling
0نحوه کار با نرم افزار waze
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com